Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5830 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wordplay
U
بازی با لغات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
terminologies
U
لغات
terminology
U
لغات
vocabularies
U
فهرست لغات
lexicon
[dictionary]
U
فرهنگ لغات
ellipsis
U
انداختن لغات
vocabularies
U
فرهنگ لغات
nomenclature
U
مجموعه لغات
vocabulary
U
فرهنگ لغات
vocabulary
U
فهرست لغات
dictionary
U
فرهنگ لغات
word book
U
فرهنگ لغات
dictionary
U
فرهنگ لغات
glossary
U
فرهنگ لغات
wordbook
U
فرهنگ لغات
dictionaries
U
فرهنگ لغات
etymology
U
علم اشتقاق لغات
etymologies
U
علم اشتقاق لغات
word
U
لغات رابکار بردن
worded
U
لغات رابکار بردن
vocabular
U
مربوط به لغات یا فهرست ان
glossaries
U
فرهنگ لغات دشوار
glossary
U
فرهنگ لغات دشوار
semantics
U
علم لغات و معانی
english words
U
واژه ها یا لغات انگلیسی
syntactics
U
علم ترکیب لغات
vocabularies
U
مجموع لغات یک زبان
dictionary program
U
برنامه فرهنگ لغات
lexical
U
وابسته به فرهنگ لغات
vocabulary
U
مجموع لغات یک زبان
etymological
U
مربوط به ریشه لغات
nomenclator
U
فهرست لغات و اسامی
spelling checker
U
کنترل کننده حروف لغات
wordless
U
غیرقابل بیان با لغات خاموش
reword
U
لغات متنی را عوض کردن
semantics
U
علم لغات معنی شناسی
glossary
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
vocabular
U
مربوط به فرهنگ لغات زبان
sesquipedalian
U
معتاد به استعمال لغات دراز
glossaries
U
فرهنگ لغات فنی سفرنگ
the a.of boreign words
U
اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
gallicism
U
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
malapropism
U
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
computer jargon
U
لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
malapropian
U
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
back formation
U
لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
onomastics
U
علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
agglutination
U
ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
king's english
U
اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
synonymize
U
الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
processor
U
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
linguistics
U
علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
glossarist
U
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
Pidgin English
<idiom>
U
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
exception
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
dedicated
U
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
exceptions
U
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
glossary
U
فهرست معانی فهرست لغات
glossaries
U
فهرست معانی فهرست لغات
round robin (tournament or contest)
<idiom>
U
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
gaming
U
بازی
solitaires
U
تک بازی
solitaire
U
تک بازی
game
U
بازی
sportiveŠetc
U
بازی کن
watermanship
U
اب بازی
hopscotch
U
بازی لی لی
openness
U
بازی
basics
U
بازی
patulousness
U
بازی
falconine
U
بازی
clearance
U
بازی
play
U
بازی
basic
U
بازی
grey hound
U
سگ بازی
actions
U
بازی
action
U
بازی
partie
U
بازی
fun
U
بازی
slackness
U
بازی
home
U
بازی
homes
U
بازی
playing
U
بازی
plain dealing
U
بازی
plays
U
بازی
dibasic
U
دو بازی
played
U
بازی
twiddling
U
بازی کردن
flimflam
U
حقه بازی
twiddled
U
بازی کردن
fornication
U
جنده بازی
play-acting
U
بازی کردن
sheep's eyes
U
نظر بازی
twiddles
U
بازی کردن
play-acting
U
تو بازی رفتن
rink
U
یخ بازی کردن
dib
U
تیله بازی
play-acted
U
تو بازی رفتن
rinks
U
یخ بازی کردن
footballers
U
فوتبال بازی کن
footballer
U
فوتبال بازی کن
gimmickry
U
حقه بازی
holdout
U
خودداری از بازی
holdouts
U
خودداری از بازی
paraphrase
U
بازی با الفاظ
chuck farthing
U
بازی شیریاخط
free play
U
بازی ازاد
jiggery-pokery
U
حقه بازی
party politics
U
حزب بازی
badminton
U
بازی بدمینتون
play-act
U
بازی کردن
free handedness
U
دست بازی
play-act
U
تو بازی رفتن
play-acted
U
بازی کردن
four handed game
U
بازی چهارنفره
play-acts
U
بازی کردن
twiddle
U
بازی کردن
toy
U
بازی کردن
conjury
U
شعبده بازی
favoritism
U
پارتی بازی
shell game
U
گردو بازی
doll play
U
عروسک بازی
play on words
<idiom>
U
بازی با کلمات
cunningly
U
به حیله بازی
double dealing
U
حقه بازی
paraphrasing
U
بازی با الفاظ
miscast
U
بد بازی کردن
dangerous play
U
بازی خطرناک
the social evil
U
جنده بازی
dib
U
قاپ بازی
rinks
U
میدان یخ بازی
paraphrases
U
بازی با الفاظ
computer game
U
بازی کامپیوتری
footballs
U
بازی فوتبال
crampet game
U
بازی شطرنج
closed game
U
بازی بسته
dibs
U
بازی نرد
play-acts
U
تو بازی رفتن
cock fighting
U
خروس بازی
toys
U
اسباب بازی
toys
U
بازی کردن
fitting clearance
U
بازی مناسب
first hand
U
نخستین بازی کن
field of play
U
زمین بازی
football
U
بازی فوتبال
To be acting. To put it on .
U
رل بازی کردن
toy
U
اسباب بازی
sodomyh
U
بچه بازی
paraphrased
U
بازی با الفاظ
sand lot
U
بازی غیررسمی
acrobacy
U
بند بازی
golfing
U
بازی گلف
trick
U
شعبده بازی
tricked
U
شعبده بازی
hawking
U
قوش بازی
tricking
U
شعبده بازی
the fancy
U
مشت بازی
sporting
U
بازی دوست
the game is up
U
بازی تمام شد
handout
U
نوبت بازی
handouts
U
نوبت بازی
polo
U
چوگان بازی
tooth clearance
U
بازی دندانه
basketball
U
بازی بسکتبال
team game
U
بازی گروهی
fencing
U
ششمشیر بازی
taw
U
مهره بازی
tricksy
U
بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
trickiness
U
حقه بازی
bandied
U
چوگان بازی کچ
bandies
U
چوگان بازی کچ
bandy
U
چوگان بازی کچ
bandying
U
چوگان بازی کچ
achate
U
مهرهء بازی
chicaneries
U
حیله بازی
chicanery
U
حیله بازی
trapze
U
بند بازی
cog
U
حقه بازی
cogs
U
حقه بازی
Recent search history
Forum search
1
i have a dare foryou.are you willing to take it?
1
i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1
playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
0
لغات
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com